شیخ اکبر محیی الدین ابن عربی

در این وبلاگ مطالبی حول شخصیت بزرگ عارف دوران شیخ المشایخ ، قطب الأقطاب ، أوحد الموحدین خاتم الأولیاء سیدی محیی الدین بن عربی سلام الله علیه گذاشته می شود باشد که مورد عنایت حضرتش واقع گردیم
آخرین نظرات

۴۰ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «محیی الدین ابن عربی» ثبت شده است

اشعار زیر را که از جناب مولوی است به محضر حضرت برزخ البرازخ شیخ اکبر سیدی محیی الدین بن عربی با توجه کامل تقدیم می داریم :

توجه :
البته این اشعار را جناب مولوی برای محیی الدین نسروده بنده مطابق با حال خویش این اشعار را زبان حال خود خطاب به حضرتش قرار دادم

خوش خرامان می روی ای جان جان بی من مرو

ای حیات دوستان در بوستان بی من مرو

این جهان با تو خوش است و آن جهان با تو خوش است

این جهان بی من مباش و آن جهان بی من مرو

شب ز نور ماه روی خویش را بیند سپید

من شبم تو ماه من بر آسمان بی من مرو

خار ایمن گشت ز آتش در پناه لطف گل

تو گلی من خار تو در گلستان بی من مرو

در خم چوگانت می تازم چو چشمت با من است

همچنین در من نگر بی من مران بی من مرو

وای آن کس کو در این ره بی نشان تو رود

چو نشان من تویی ای بی نشان بی من مرو

وای آن کو اندر این ره می رود بی دانشی

دانش راهم تویی ای راه دان بی من مرو

دیگرانت عشق می خوانند و من سلطان عشق

ای تو بالاتر ز وهم این و آن بی من مرو


۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۳ آبان ۹۳ ، ۰۱:۱۶
فانی

جناب شیخ اکبر رساله  ی شریفی را نگاشته اند به نام وصایا که در آن توصیه های بس ارزشمندی را بیان فرموده اند .

عزیزان می توانند به سایت دیگر که پیرامون دستورالعمل هایی از جناب شیخ اکبر است برای استفاده از ترجمه ی برخی قسمت های رساله ی مذکور مراجعه نمایند :


سایت : « در محضر شیخ اکبر محیی الدین بن عربی »

به آدرس ebnearabi2.blog.ir 



برای دانلود متن اصلی کتاب نیز از لینک زیر استفاده فرمایید :


دانلود کتاب الوصایا
عنوان: وصایا ابن عربی [EBNEARBI.BLOG.IR]
حجم: 10.7 مگابایت


۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۲ آبان ۹۳ ، ۲۱:۵۹
فانی

جناب آیت الله حاج شیخ عباس قوچانی وصی مرحوم قاضی فرموده اند :

من هر روز قبل از ظهرها به مدت دو ساعت به محضر مرحوم قاضی می رفتم و این ساعتی بود که جمیع شیفتگان و شاگردان ایشان به حضورشان شرف یاب می شدند و در این سنوات اخیره من برای ایشان کتاب فتوحات را می خواندم و ایشان استماع می نمودند و. اگر احیانا مردی غریب وارد می شد من از ادامه ی قرائت آن خودداری می کردموپ و مرحوم قاضی از مطالب دیگری سخن به میان می آوردند .

۳ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۱ آبان ۹۳ ، ۲۱:۱۲
فانی

مرحوم آقای سید محمد حسین حسینی طهرانی در کتاب روح مجرد از مرحوم آقای سید هاشم حداد نقل کرده است که ایشان گفته :

« مرحوم آقا ( آقای قاضی ) به محیی الدین بن عربی و کتاب فتوحات ایشان بسیار توجه داشتند و می فرمودند : محیی الدین از کاملین است و در کتاب فتوحات ایشان شواهد و ادله فراوان است که او شیعه بوده است و مطالبی که مناقض با اصول مسلمه ی اهل سنت است بسیار است .

محیی الدین کتاب فتوحات را در مکه نوشته اند و سپس تمام اوراق آن را بر روی سقف کعبه پهن کرد و گذاشت یک سال بماند تا بواسطه ی باریدن باران مطالب باطله ای اگر در آن است شسته شود و محو گردد و حق از باطل مشخص شود .

پس از یک سال باریدن باران های پیاپی و متناوب وقتی را که اوراق گسترده را جمع نمود مشاهده کرد که حتی یک کلمه هم از آن شسته نشده و محو نگردیده است . ملای رومی ( مولوی ) را هم عارفی رفیع مرتبه می دانستند و به اشعار وی استشهاد می نمودند و او را از شیعیان خالص امیرالمومنین می شمردند .

مرحوم قاضی یک دوره از فتوحات مکیه را به زبان ترکی داشتند که بعضا آن را هم  مطالعه و ملاحظه می نمودند » .

۳ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۱ آبان ۹۳ ، ۱۴:۱۳
فانی

شخصیت جناب حضرت شیخ اکبر محیی الدین ابن عربی روحی و ارواح محبیه فداه به قدری عظیم و بزرگ است که افرادی که خود از استوانه های وادی معرفت و بزرگان طریقت بوده اند بسیار از ملاقات حضرتش متاثر شده و استفاده های عظیمی می برده اند .

جناب سعد الدین حمویه بزرگ عارف قرن هفتم هجری از آن دسته از افراد است . نجیب مایل هروی در مقدمه ی رساله ای از سعد الدین به نام « المصباح فی التصوف » ماجرای زیر را نقل می نماید :


« سعد الدین مدتی در دمشق در دامنه ی کوه قاسیون رحل اقامت افکنده بود .و در آنجا بود که شیخ اکبر محیی الدین ابن عربی را ملاقات کرد . ملاقات  با محیی الدبن بن عربی بر وی اثری شگرف بر جای گذارده بود بطوری که چون حمویه به خراسان بازگشت پیروانش از وی پرسیدند که چه کسی را در شام ترک گفتی ؟

سعدالدین گفت :آنجا دریایی بود بی کرانه و را ترک گفته ام .     

هم روایت شده است که سعد الدین را پرسیدند که محیی الدین را چون یافتی و چگونه دیدی ؟

وی جواب گفته است که او دریایی است مواج و بی نهایت و این بیت را در پی آن جواب انشاد کرده است ( خوانده است ) :

ترکنا بحار الزاخرات وراثنا       فمن این یدری الناس این توجههنا

حضرت شیخ محیی الدین نیز به سعد الدین توجه فراوان داشته او را حرمت می گذاشته و در حق وی می گفته است : کنز لا ینفد  »

ابیات زیر را که از جناب عارف قیومی مولوی است خطاب به حضرت شیخ عرضه می داریم :
ای بداده دیده های خلق را حیرانی یی        

وی ز لشگر های عشقت هر طرف ویرانه یی

ای مبارک چاشتگاهی که آفتاب روی تو      

 عالم دل را کند اندر صفا نورانی یی

دم به دم خط می دهد جان ها که ما بنده ی توایم        

ای سراسر بندگی عشق تو سلطانی یی

تا چه می بینند جان ها هر دمی در روی تو

وز چه باشد هر زمانیشان چنین رقصانی یی 

از چه هر شب چاسبان بام عشق تو شوند

وز چه هر روزی بودشان بر درت دربانی یی

این چه جام است این که گردان کرده ای بر جان ها

آب حیوان است این یا آتشی روحانی یی

این چه سر گفتی تو با دل ها که خصم جان شدند

این چه دادی درد را تا می کند درمانی یی

روستایی را چه آموزید نور عشق تو

تا ز لوح غیب دادش هر دمی خط خوانی یی

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ مهر ۹۳ ، ۲۰:۴۱
فانی

شخصیت عظیم و معارف ناب حضرت شیخ بزرگوار ما جناب محیی الدین ابن عربی آنقدر در اوج قرار دارد که بزرگانی که خود قطبی در راه معرفت پروردگار هستند به شدت در محضر حضرت شیخ تواضع نموده که این خود حاکی از عظمت جناب شیخ دارد .

حضرت شاه نعمت الله ولی که الحق یکی از ستارگان فروزان طریق توحید هستند درباره ی کتاب شریف فصوص الحکم شیخ اکبر می فرماید :

کلمات فصوص در دل ما           چون نگین در مقام خود بنشست

از رسول خدا رسید به او             باز از روح او به ما پیوست


جناب شاه نعمت الله ولی در واقع ایشان را معلم خویش می داند که دارای آن قدرت روحی است که از مقام ختمی مرتبت معارف را تلقی نماید که از عهده ی دیگران خارج است و بعد به دیگران برساند .


۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۱ ۱۰ مهر ۹۳ ، ۱۱:۲۱
فانی

    

در این شب سیاهم گم گشت راه مقصود                از گوشه ای برون آی ای کوکب هدایت


با استعانت از روح عرشی حضرت شیخ سلام الله علیه با توجه به درخواست عزیزان مبنی بر ترجمه  ی کتب حضرتش در این وبلاگ دستورالعمل ها و رهنمود های شیخ المشایخ شیخ اکبر محیی الدین بن عربی سلام الله علیه برای طالبین طریق حق گذاشته می شود .

افتتاح وبلاگ در روز عید غدیر

آدرس :                                                                   

www.ebnearabi2.blog.ir          

۵ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۲ مهر ۹۳ ، ۲۰:۴۰
فانی

حاج میرزا ابولفضل طهرانی در کتاب « شفاء الصدور فی شرح زیاره العاشور » گوید :

محیی الدین بن عربی کلامی در « صواعق » نقل شده که می گوید :

« لم یقتل الحسین الا بسیف جده ای بحسب اعتقاده الباطل انه الخلیفه و الحسین باغ علیه و البیعه سبقت لیزید . . .»

« یزید حسین را نکشت مگر با شمشیری که جد حسین در کف یزید نهاده بود یعنی موجب قتل حسین اعتقاد باطل یزید بود که خود را خلیفه و حسین را طغیان کننده بر خود می پنداشت چرا که مردم قبلا با یزید  بیعت کرده بودند . . . »

در کتاب شریف الصواعق المحرقه که رساله ای از حضرت شیخ اکبر است چنین عبارتی وجود ندارد که  عزیزان می توانند مراجعه نمایند .

این عبارت از قاضی ابوبکر بن عربی مالکی است که ایشان بدون رجوع به کتاب شیخ این مطلب را به محیی الدین بن عربی نسبت داده است .

آیت الله سید شرف تالدین عاملی در کتاب الفصول المهمه طبع دوم ص 119 در تعلیقه آورده که :

نقل بن خلدون فی صفحه 241 اثناء تالفصل الذی عقده فی مقدمته لولایه العهد عن القاضی ابی بکر بن العربی المالکی انه قال فی کتابه الذی سماه بالعواصم و القواصم ما معناه : ان الحسین قتل بشرع جده صلی الله علیه و آله و سلم .

مولفین هر گاه از محیی الدین شیخ اکبر نام می برند بن عربی بدون الف و لام گویند تا با قاضی ابوبکر بن العربی اشتباه نشود .

خوانندگان عزیز می بینند که همین نسبت های اشتباه و خلاف واقع باعث بدبینی و موضع گیری های ناصحیح نسبت به حضرت شیخ المشایخ محیی الدین بن عربی شده است و اگر آقایان به خود زحمت رجوع به کتب ایشان و تقوای در نقل قول می دانند چنین خطاهایی بوجود نمی آمد .


۵ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۳۱ شهریور ۹۳ ، ۱۳:۵۳
فانی

محدث نوری در کتاب نجم الثاقب نسبت های ناروا و خلاف واقعی را به حضرت شیخ اکبر محیی الدین بن عربی می دهد که خلاف بودن این نسبت های را در زیر بوسیله نقل قول ایشان و اصل کلام شیخ اکبر به وضوح می توان دید .

این محدث گوید :

« بن عربی مالکی با آن همه نصب و عداوتی که با امامیه دارد حتی در مسامره ی خود می گوید :

رجبیون جمعی از اهل ریاضتند در ماه رجب که اکثر کشف ایشان این است که رافضیان را به صورت خوک می بینند . »

نجم الثاقب طبع سنگی باب هفتم ص 128 و 129

اصل کلام حضرت شیخ اکبر سلام الله علیه در کتاب شریف مسامرات و محاضرات این است :

« ما در ماه رجب به یک مرد از آنها ( یعنی آنهایی که در این ماه از حرکت می افتند ) که در خانه اش مقید و محبوس شده بود و آن حالت او را در خانه اش محبوس و زندانی نموده بود برخورد کردیم . و او فروشنده ی هویج و سبزیجات عمومی بود . مطلبی میان ما و او واقع نشد مگر آنکه من از حال او پرسش نمودم او به من از کیفیت حالش خبر داد به همانگونه ای که من علم داشتم و آن مرد خبر می داد مرا از عجایبی .

من از وی پرسیدم : آیا از آن مشاهدات اینک برای تو علامتی درباره  ی چیزی باقی مانده است ؟

گفت آری برای من از جانب خدا نشانه ای است درباره ی رافضیان به خصوص که من آنها را به صورت سگ می بینم و ابدا از من پنهان نمی باشند . »

اولا اینکه مراد از رافضی در این کلام خوارج هستند نه شیعه ی امامیه که این مطلب از عبارات ماقبل استفداه می شود .

ثانیا ایشان می فرماید من با یک نفر از آنها ملاقات کردم که این کشف را داشت و این مطلب را تصدیق هم نمی فرمایند .

خواننده ی گرامی با مطالعه ی دو عبارت به راحتی به عدم رعایت تقوا در نقل عبارت پی می برد و جای هیچ سخنی نیست .

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۳۱ شهریور ۹۳ ، ۱۳:۱۵
فانی

باب 53 فتوحات مکیه

جناب اوحدالموحدین شیخ المشایخ قطب الاقطاب حضرت محیی المله و الدین و الحق بن عربی در کتاب شریف فتوحات مکیه بابی را برای افرادی که هنوز دست به دامان استاد کاملی نزده اند و موفق به خدمت به آستان ولیی از اولیاء حق نشده اند اختصاص داده اند که بسیار مغتنم است .

در زیر متن این باب گذاشته شده و ان شاء الله در وبلاگ جدید « در محضر شیخ اکبر » که اختصاص به دستورالعمل های حضرت مولای معظم سیدی محیی الدین دارد ترجمه خواهیم نمود که استفاده ی از آن عمومی تر گردد .


اعلم أیدک الله ونورک أنه أول ما یجب على الداخل فی هذه الطریقة الإلهیة المشروعة طلب الأستاذ حتى یجده ولیعمل فی هذه المدّة التی یطلب فیها الأستاذ الأعمال التی أذکرها به وهی أن یلزم نفسه تسعة أشیاء فإنها بسائط الأعداد فیکون له فی التوحید إذا عمل علیها قدم راسخة ولهذا جعل الله الأفلاک تسعة أفلاک فانظر ما ظهر من الحکمة الإلهیة فی حرکات هذه التسعة فاجعل منها أربعة فی ظاهرک وخمسة فی باطنک فالتی فی ظاهرک الجوع والسهر والصمت والعزلة فاثنان فاعلان وهما الجوع والعزلة واثنان منفعلان وهما السهر والصمت وأعنی بالصمت ترک کلام الناس والاشتغال بذکر القلب ونطق النفس عن نطق اللسان إلا فیما أوجب الله علیه مثل قراءة أمّ القرآن أو ما تیسر من القرآن فی الصلاة والتکبیر فیها وما شرع من التسبیح والأذکار والدعاء والتشهد والصلاة على رسول الله صلى الله علیه وسلم إلى أن تسلم منها فتتفرّغ لذکر القلب بصمت اللسان فالجوع یتضمن السهر والصمت تتضمنه العزلة وأما الخمسة الباطنة فهی الصدق والتوکل والصبر والعزیمة والیقین فهذه التسعة أمّهات الخیر تتضمن الخیر کله والطریقة مجموعة فیها فالزمها حتى تجد الشیخ وصل شارح وأنا أذکر لک من شأن کل واحدة من هذه الخصال ما یحرّضک على العمل بها والدؤب علیها والله ینفعنا وإیاک ویجعلنا من أهل عنایته ولنبتدىء بالظاهرة أوّلا ولنقل أمّا العزلة وهی رأس الأربعة المعتبرة التی ذکرناها عند الطائفة أخبرنی أخی فی الله تعالى عبد المجید بن سلمة خطیب مرشانة الزیتون من أعمال إشبیلیة من بلاد الأندلس وکان من أهل الجدّ والاجتهاد فی العبادة فأخبرنی سنة ست وثمانین وخمسمائة قال کنت بمنزلی بمرشانة لیلة من اللیالی فقمت إلى حزبی من اللیل فبینا أنا واقف فی مصلای وباب الدار وباب البیت علیّ مغلق وإذا بشخص قد دخل علیّ وسلم وما أدری کیف دخل فجزعت منه وأوجزت فی صلاتی فلما سلمت قال لی یا عبد المجید من تأنس بالله لم یجزع ثم نفض الثوب الذی کان تحتی أصلی علیه ورمى به وبسط تحتی حصیراً صغیراً کان عنده وقال لی صل على هذا قال ثم أخذنی وخرج بی من الدار ثم من البلد ومشى بی فی أرض لا أعرفها وما کنت أدری أین أنا من أرض الله فذکرنا الله تعالى فی تلک الأماکن ثم ردّنی إلى بیتی حیث کنت قال فقلت له یا أخی بماذا یکون الأبدال أبدالاًفقال لی بالأربعة التی ذکرها أبو طالب فی القوت ثم سماها إلى الجوع والسهر والصمت والعزلة قلباً ثم قال لی عبد المجید هذا هو الحصیر فصلیت علیه وهذا الرجل کان من أکابرهم یقال له معاذ بن أشرس فأمّا العزلة فهی أن یعتزل المرید کل صفة مذمومة وکل خلق دنىء هذه عزلته فی حاله وأمّا فی قلبه فهو أن یعتزل بقلبه عن التعلق بأحد من خلق الله من أهل ومال وولد وصاحب وکل ما یحول بینه وبین ذکر ربه بقلبه حتى عن خواطره ولا یکن له همّ إلا واحد وهو تعلقه بالله وأما فی حسه فعزلته فی ابتداء حاله الانقطاع عن الناس وعن المألوفات إما فی بیته وإمّا بالسیاحة فی أرض الله فإن کان فی مدینة فبحیث لا یعرف وإن لم یکن فی مدینة فیلزم السواحل والجبال والأماکن البعیدة من الناس فإن أنست به الوحوش وتألفت به وأنطقها الله فی حقه فکلمته أولم تکلمه فلیعتزل من الوحوش والحیوانات ویرغب إلى الله تعالى فی أن لا یشغله بسواه ولیثابر على الذکر الخفیّ وإن کان من حفاظ القرآن فیکون له منه حزب فی کل لیلة یقوم به فی صلاته لئلا ینساه ولا یکثر الأوراد ولا الحرکات ولیردّ اشتغاله إلى قلبه دائماً هکذا یکون دأبه ودیدنه وأما الصمت فهو أن لا یتکلم مع مخلوق من الوحوش والحشرات التی لزمته فی سیاحته أو فی موضع عزلته وإن ظهر له أحد من الجنّ أو من الملأ الأعلى فیغمض عینه عنهم ولا یشغل نفسه بالحدیث معهم وإن کلموه فإن تفرض علیه الجواب أجاب بقدر أداء الفرض بغیر مزید وإن لم یتفرض علیه سکت عنهم واشتغل بنفسه فإنهم إذا رأوه على هذه الحالة اجتنبوه ولم یتعرضوا له واحتجبوا عنه فإنهم قد علموا أنه من شغل مشغولاً بالله عن شغله به عاقبه الله أشد عقوبة وأمّا صمته فی نفسه عن حدیث نفسه فلا یحدث نفسه بشیء مما یرجو تحصیله من الله فیما انقطع إلیه فإنه تضییع للوقت فیما لیس بحاصل فإنه من الأمانیّ وإذا عوّد نفسه بحدیث نفسه حال بینه وبین ذکر الله فی قلبه فإنّ القلب لا یتسع للحدیث والذکر معاً فیفوته السبب المطلوب منه فی عزلته وصمته وهو ذکر الله تعالى الذی تتجلى به مرآة قلبه فیحصل له تجلی ربه وأمّا الجوع فهو التقلیل من الطعام فلا یتناول منه إلا قدر ما یقیم صلبه لعبادة ربه فی صلاة فریضته فإن التنفل فی الصلاة قاعداً بما یجده من الضعف لقلة الغذاء أنفع وأفضل وأقوى فی تحصیل مراده من الله من القوّة التی تحصل له من الغذاء لأداء النوافل قائماً فإن الشبع داع إلى الفضول فإن البطن إذا شبع طغت الجوارح وتصرفت فی الفضول من الحرکة والنظر والسماع والکلام وهذه کلها قواطع له عن المقصود وأمّا السهر فإنّ الجوع یولده لقلة الرطوبة والأبخرة الجالبة للنوم ولا سیما شرب الماء فإنه نوم کله وشهوته کاذبة وفائدة السهر التیقظ للاشتغال مع الله بما هو بصدده دائماً فإنه إذا نام انتقل إلى عالم البرزخ بحسب ما نام علیه لا یزید فیفوته خیر کثیر مما لا یعلمه إلا فی حال السهر وأنه إذا التزم ذلک سرى السهر إلى عین القلب وانجلى عین البصیرة بملازمة الذکر فیرى من الخیر ما شاء الله تعالى وفی حصول هذه الأربعة التی هی أساس المعرفة لأهل الله وقد اعتنى بها الحارث بن أسد المحاسبی أکثر من غیر موهى معرفة الله ومعرفة النفس ومعرفة الدنیا ومعرفة الشیطان وقد ذکر بعضهم معرفة الهوى بدلاً من معرفة الله وأنشدوا فی ذلک:قلب لا یتسع للحدیث والذکر معاً فیفوته السبب المطلوب منه فی عزلته وصمته وهو ذکر الله تعالى الذی تتجلى به مرآة قلبه فیحصل له تجلی ربه وأمّا الجوع فهو التقلیل من الطعام فلا یتناول منه إلا قدر ما یقیم صلبه لعبادة ربه فی صلاة فریضته فإن التنفل فی الصلاة قاعداً بما یجده من الضعف لقلة الغذاء أنفع وأفضل وأقوى فی تحصیل مراده من الله من القوّة التی تحصل له من الغذاء لأداء النوافل قائماً فإن الشبع داع إلى الفضول فإن البطن إذا شبع طغت الجوارح وتصرفت فی الفضول من الحرکة والنظر والسماع والکلام وهذه کلها قواطع له عن المقصود وأمّا السهر فإنّ الجوع یولده لقلة الرطوبة والأبخرة الجالبة للنوم ولا سیما شرب الماء فإنه نوم کله وشهوته کاذبة وفائدة السهر التیقظ للاشتغال مع الله بما هو بصدده دائماً فإنه إذا نام انتقل إلى عالم البرزخ بحسب ما نام علیه لا یزید فیفوته خیر کثیر مما لا یعلمه إلا فی حال السهر وأنه إذا التزم ذلک سرى السهر إلى عین القلب وانجلى عین البصیرة بملازمة الذکر فیرى من الخیر ما شاء الله تعالى وفی حصول هذه الأربعة التی هی أساس المعرفة لأهل الله وقد اعتنى بها الحارث بن أسد المحاسبی أکثر من غیر موهى معرفة الله ومعرفة النفس ومعرفة الدنیا ومعرفة الشیطان وقد ذکر بعضهم معرفة الهوى بدلاً من معرفة الله وأنشدوا فی ذلک:

إنی بلیت بأربع یرمیننی ... بالنبل من قوس لها توتیر

إبلیس والدنیا ونفسی والهوى ... یا رب أنت على الخلاص قدیر

وقال الآخر:

إبلیس والدنیا ونفسی والهوى ... کیف الخلاص وکلهم أعدائی

وأمّا الخمسة الباطنة فإنه حدثتنی المرأة الصالحة مریم بنت محمد بن عبدون بن عبد الرحمن البجائی قالت رأیت فی منامی شخصاً کان یتعاهدنی فی وقائعی وما رأیت له شخصاً قط فی عالم الحس فقال لها تقصدین الطریق قالت فقلت له أی والله أقصد الطریق ولکن لا أدری بماذا قالت فقال لی بخمسة وهی التوکل والیقین والصبر والعزیمة والصدق فعرضت رؤیاها علیّ فقلت لها هذا مذهب القوم وسیأتی الکلام علیها إن شاء الله تعالى فی داخل الکتاب فإنّ لها أبواباً تخصها وکذلک الأربعة التی ذکرناها لها أیضاً أبواب تخصها فی الفصل الثانی من فصول هذا الکتاب والله یقول الحق وهو یهدی السبیل انتهى الجزء السادس والعشرون.

مراجعه و اطلاع رسانی نمایید :

وبلاگی پیرامون دستورالعمل هلی عرفانی شیخ اکبر محیی الدین بن عربی

« در محضر شیخ اکبر محیی الدین بن عربی »

ebnearabi2.blog.ir


۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۸ شهریور ۹۳ ، ۱۶:۳۱
فانی