شیخ اکبر محیی الدین ابن عربی

در این وبلاگ مطالبی حول شخصیت بزرگ عارف دوران شیخ المشایخ ، قطب الأقطاب ، أوحد الموحدین خاتم الأولیاء سیدی محیی الدین بن عربی سلام الله علیه گذاشته می شود باشد که مورد عنایت حضرتش واقع گردیم
آخرین نظرات

در دو بیت زیر حضرت شیخ زمان ظهور را به صورت رمز که فقط راسخین در علم می توانند معنی آن را بفهمند بیان فرموده اند :

إذا دار الزمان علی حروف         باسم الله فالمهدی قاما

و إذا دار الحروف عقیب صوم      فاقروا الفاطمی منی سلاما


حضرت شیخ بارها به محضر امام زمان مشرف شده و در چندین جای کتاب فتوحاتشان دیدارشان را بیان فرمودند که در یکی از تشرفات می فرمایند حضرت مهر ولایت و امامتشان را نیز به جناب حضرت شیخ نشان داده اند .

البته ایشان می فرمایند که قبل از تشرفات خداوند در خواب مرا از وجود ایشان مطلع نمود و او را به من شناساند .

ان شاء الله در پستی به ذکر تشرفات حضرت شیخ می پردازیم .

۳ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۰ فروردين ۹۳ ، ۱۳:۰۴
فانی

علامه طباطبایی : در اسلام هیچ کس نتوانسته است یک سطر مانند محیی الدین بیاورد .

مرحوم شهید مطهری در جلد اول شرح مبسوط منظومه گوید :

بعضی ها مانند ملاصدرا در مقابل احدی به اندازه محیی الدین خضوع ندارند یعنی امثال ابوعلی سینا را در مقابل محیی الدین هیچ می شمارند .

یا مثلا علامه طباطبایی معتقدند که :

در اسلام هیچ کس نتوانسته است یک سطر مانند محیی الدین بیاورد .


آدرس : شرح مبسوط منظومه ج 1 ص 238

۳ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۸ فروردين ۹۳ ، ۱۶:۲۱
فانی


بیتی است که بر روی قطعه سنگی در راهروی ورودی سرداب مطهر قبر ایشان از اشعار در کتاب مستطاب فتوحات مکیه ایشان نوشته شده است .


وَ لِکُلِّ عَصْرٍ واحِدٌ یَسْمو بهِ / وَ أنا لِباقی‌ الْعَصْرِ ذاکَ الْواحِدُ

برای هر عصری یکی است که آن عصر به نام اوست و من برای باقی اعصار  آن یکی هستم.


«در هر عصر و دوره‌ای‌ یک‌ نفر به‌ وجود می‌آید که‌ آن‌ عصر بواسطۀ او عظمت‌ می‌یابد؛ و من‌ برای‌ تمام‌ أعصار و دوره‌های‌ آینده‌ آن‌ یک‌ نفر می‌باشم‌.»


۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۷ فروردين ۹۳ ، ۱۸:۵۶
فانی

روضه من ریاض الجنه : تصاویر بارگاه ملکوتی حضرت شیخ

مسجد و مرقد مطهر و ملکوتی جناب شیخ اکبر محیی الدین بن عربی در شهر دمشق قریه ی صالحیه بر روی دامنه ی جبل قاسیون زیارتگاه عشاق و رهروان این عارف کبیر می باشد .

پیکر مطهر حضرت شیخ در مقبره خصوصی قاضی محیی الدین محمد دفن شد .

کوه قاسیون در قسمت شمال شهر دمشق واقع شده و مشرف بر شهر می باشد .

معروف است که غار اصحاب کهف در این شهر می باشد .

در کنار حضرت شیخ اکبر دو پسر ایشان و عبدالقادر جزایری مجاهد و مبارز الجزایری نیز مدفونند . عبدالقادر را در زمان ناپلئمن سوم از الجزایر تبعید کردند . او بازمانده ی عمر خد را به انتشار آثار شیخ اکبر که خود از پیروان مکتب او بود اختصاص داد .

در کوچه پس کوچه های منطقه "شیخ محیی الدین" دمشق که پر از بناهای قدیمی با معماری خاص دمشق است، مسجد و مقبره شیخ محیی الدین ابن عربی، عارف شهیر اسلامی قرار دارد که چشمه جوشان عرفان اسلامی است.

                          


                           

                          

             
 

این عارف جهان اسلام که اندیشه هایش پس از قرن ها همچنان مملو از طراوت و تازگی است، چنان در دریای حکمت و عرفان سیر کرد که سرآمد عرفای عصر خویش و پس از آن شد.


         









































 حضرت امام خمینی (ره) وقتی که قصد باز کردن دنیای عظیم اعتقادی به روی میخائیل گورباچف آخرین رهبر شوروی سابق را داشتند، از ایشان نام بردند.

امام در ۱۱دی ماه سال ۶۷در پیام تاریخی خود خطاب به میخائیل گورباچف ، آنگاه که قصد داشتند راه تعمیق شناخت را به وی گوشزد کنند از فارابی، ابوعلی سینا ، سهروردی و ملاصدرا نام بردند ، اما زمانی که خواستند از اوج عرفان سخن به میان آورند ، از ابن عربی یاد کردند.

امام خمینی(ره) در این پیام نوشتند: دیگر شما را خسته نمی‌کنم و از کتب عرفا و به خصوص محی‌الدین ابن‌عربی نام نمی‌برم که اگر خواستید از مباحث این بزرگمرد مطلع گردید، تنی چند از خبرگان تیزهوش خود را که در این ‌گونه مسایل قویا دست دارند، راهی قم گردانید، تا پس از چند سالی با توکل به خدا از عمق لطیف باریکتر از موی منازل معرفت آگاه گردند ، که بدون این سفر آگاهی از آن امکان ندارد.

ناگفته نماند که قبر حضرت ایشان سالیانی مخفی بوده و خود ایشان در اخباری غیبی به رمز و اشارت زمان ظهور قبر خویش را در جمله ای بیان فرموده بودند که : إذا دخل السین فی الشین ظهر قبر محیی الدین . یعنی زمانی که سین داخل در شین شود قبر محیی الدین ظاهر گردد .

زمانی که سلطان سلیم خان ه سال 923 وارد شام شد به تعمیر قبر حضرت شیخ پرداخت و مرقد نورانی حضرت شیخ را بارز نمود و در کنار آن مسجد و مدرسه ی بزرگی بنا نهاد و موقوفات بسیاری برقرار ساخت . بعد از آن بود که سر جمله ی حضرت شیخ که فرموده بودند زمانی که سین داخل شین شود آشکار گردید که مراد از سین سلطان سلیم و مراد از شین شام است .

مردم دمشق به ایشان خیلی احترام می گذارند و اعتقاد دارند که ایشان  یکی از اولیای الهی و صالحین بوده و خداوند دروازه علمش را به رویش گشود که به این علت گفته می شود از نظر علم وارث پیامبر گرامی اسلام (ص) است.

در راهروی ورودی سرداب منتهی به مرقد مطهر ایشان شعری از ایشان بر روی سنگی نوشه شده است :


از خداوند متعال توفیق زیارت این بارگاه عرشی را برای همه آرزومندان حضرتش داریم .

مراجعه و اطلاع رسانی نمایید :

وبلاگی پیرامون دستورالعمل هلی عرفانی شیخ اکبر محیی الدین بن عربی

« در محضر شیخ اکبر محیی الدین بن عربی »

ebnearabi2.blog.ir



۱۲ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۰۷ فروردين ۹۳ ، ۱۸:۱۶
فانی

قاضی نور الله شوشتری نوشته است :

چون در شام تقیه شدید بود و کسی جرات دم زدن از تشیع را نداشت ، لهذا شیخ اکبر مجبور بوده است که ولای خود را کتمان نماید و در کتب خود بر طریق عامه سیر کند .

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ فروردين ۹۳ ، ۱۶:۲۸
فانی

محمد تقی مجلسی : ما اگر در زمان بن عربی بودیم بیشتر از او تقیه می کردیم .

مجلسی اول پدر علامه مجلسی در یک مناظره در پاسخ به انتقاد ملامحمد طاهر قمی می نویسد :

در زمان محیی الدین در مصر تقیه شدیدی بود ، چون زمانی بود که خلفای بنی عباس بر اسماعیلیه غلبه نمودند و زیاده از صد هزار شیعه را بع قتل رسانیدند . در چنین زمانی اگر شما و ما بودیم زیاده از این تقیه می کردیم .

آدرس مطلب : کتاب اصول فصوص التوضیح

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ فروردين ۹۳ ، ۱۶:۰۹
فانی

ابن عربی در موارد بسیار زیادی از آثار خود درباره معرفی و محبت و طهارت و ولایت اهل بیت به تصریح و اشاره سخن گفته است. ذکر تمام آن ها از گنجایش این مقاله خارج است.

اکنون به اختصار برخی گفتار ابن عربی را که حاکی از نظر او درباره اهل بیت می باشد نقل می کنیم:
در کتاب «شجره الکون» می گوید: اسلام بر پنج اصل بنا شده است... اصل پنجم اهل بیت علیهم السلام است که پنج نفرند، محمد، علی، فاطمه، حسن و حسین و ارکان دین بر پاداشتن ارکان شریعت و محبت یاران و مودت نزدیکان پیامبر است... اهل بیت پیامبر پنج شخصیتند که خداوند ناپاکی را از آنان زدوده، می فرماید: «اِنَّما یُریدُ الله لِیُذهِبَ عَنکم...؛ به درستی که خداوند اراده کرده است که هر پلیدی را از شما اهل بیت دور کند و شما را پاک دارد». پیامبر فرمود: این آیه درباره ما اهل بیت نازل شده است یعنی من و علی و فاطمه و حسن و حسین.1
او علاوه بر این که در آثارش به نقل روایت از ائمه شیعه اهتمام ورزیده، و روایات بسیاری از آنان ذکر کرده، در مواردی هم به ولایتشان اعتراف کرده و برایشان مقامی برابر با مقام انبیا قائل شده است، چنان که در باب دویست و هفتادم کتاب فتوحات مکیه، آنجا که در خصوص معرفت منزل قطب و امامان از مناجات محمدیه سخن گفته، آورده است: «بدان-خداوند یاریت دهاد - از کسانی که در این منزل متحقق شده اند از انبیا چهار کسند: محمد، ابراهیم، اسماعیل و اسحاق علیهم السلام و از اولیا دو کسند: حسن و حسین فرزندان رسول اللّه صلی الله علیه و آله».2
و نیز در فراز دیگر در دفاع از محبت رسول خدا صلی الله علیه و آله نسبت به امام حسن و امام حسین علیهماالسلام می نویسد: روز جمعه ای پیامبراکرم مشغول ایراد خطبه بود که دید حسن و حسین به سوی او می آیند. ناگهان پیراهن به پایشان گیر کرد و به زمین افتادند، رسول خدا نتوانست خود را نگه دارد، لذا از منبر به زیر آمد و دست آن دو را گرفت و با خود بالای منبر برد و خطبه را ادامه داد. آیا این برای پیامبر نقص محسوب می شود؟ خیر، بلکه به خدا سوگند این از کمال معرفت وی ناشی می گردد، زیرا او خود می داند که با چه دیدی و به چه کسی نظر کرده است، دیدی که کورباطنان از دیدن آن عاجز هستند، آن ها در مثل این موارد می گویند: چرا او به سبب توجه به خدا، از توجه به این امور خودداری نکرد، و این در حالی است که به خدا سوگند آن حضرت در آن هنگام جز به خدا توجه نکرد.3
باز در همان کتاب از جمله علمای این امت-امت اسلام-که از صحابه بوده اند و احوال رسول اللّه صلی الله علیه و آله و اسرار علومش را برای این امت حفظ کرده اند، علی علیه السلام، سلمان فارسی و ابن عباس را شمرده است و از اصحاب دیگر نام نبرده است.4
ابن عربی در شأن نزول آیات هفت و هشت سوره دهر که مربوط به ماجرای بیمار شدن امام حسن و امام حسین علیهم السلام و نذر کردن سه روز روزه حضرت علی و حضرت زهرا و امام حسن و امام حسین علیهم السلام و فضه و نیز جریان تهیه جو برای پختن نان و انفاق کردن آن ها را با تمام جزئیات آن ماجرا در دو صفحه نقل کرده و سپس می نویسد: روز چهارم روزه نبودند که نذرشان پایان یافته بود. علی، حسن و حسین علیهم السلام به پیش پیامبر صلی الله علیه و آلهرفتند و آن کودکان، از شدت گرسنگی چون جوجکان می لرزیدند، پیامبر از این حالت به شدت نگران شد و فرمود: به سوی فاطمه برویم و چون به پیش فاطمه رسیدند او را در محراب عبادت یافتند، در حالی که از شدت گرسنگی شکمش به پشتش چسبیده و چشمانش فرو رفته بود، پیامبر که فاطمه را به این حالت دید، به شدت ناراحت شد، در این حال جبرئیل امین نازل شد و عرض کرد: یا محمد بگیر، گوارای اهل بیتت باد، پیامبر فرمود: ای جبرئیل چه بگیرم؟ جبرئیل این آیت را بخواند که: «یطعمون الطّعام علی حبّه مسکینا و یتیما و اسیرا» تا «و کان سعیکم مشکورا».5
چنان که ملاحظه شد، ابن عربی این واقعه را که از مقام تقوا و طهارت و قدس و معنویت و نهایت محبت و انسان دوستی و احسان و ایثار آن بزرگواران حکایت می نماید، با اهمیت و دقت نقل کرد و به این وسیله مقام شامخ ایمان و احسان آنان را ستود و در ضمن محبت و ارادت خود را نیز به ایشان آشکار ساخت.
محیی الدین می نویسد: حضرت حق به رسول اکرم صلی الله علیه و آلهدستور داده است که پاداش رسالتش را از امت خود بگیرد، به این معنا که نزدیکان او را دوست بدارند. از این رو فرمود: بگو در برابر تبلیغ آنچه برای شما آورده ام مزدی از شما نمی خواهم، جز این که نزدیکانم را دوست بدارید.6 بنابراین بر امت است که پاداش تبلیغ رسالت او را که خداوند بر آنان واجب نموده است، ادا کنند، یعنی نزدیکان و اهل بیت او را دوست بدارند. این مسئله را با تعبیر «مودّت» که به معنای ثبوت محبت و دوستی است، بیان نمود.
سپس ابن عربی مطلب مذکور را ادامه می دهد، تا این که می نویسد: هیچ کس جز خدا نمی داند که اهل مودّت و دوستان و نزدیکان رسول خدا صلی الله علیه و آلهاز چه پاداشی بهره مند هستند.7
بالاتر از این ها او محبت اهل بیت را برابر با محبت پیامبر دانسته و تصریح کرده است که دشمنی و خیانت به ایشان در واقع دشمنی و خیانت به آن حضرت است، چنان که در فتوحات مکیه نوشته است: کسانی که اهل بیت رسول اللّه صلی الله علیه و آلهرا دشمن می دارند و به آنان خیانت می ورزند، همانا با خود رسول اللّه دشمنی کرده و به وی خیانت ورزیده اند. فرض است همان طورکه رسول اللّه را دوست داریم، اهل بیتش را نیز باید دوست بداریم و از عداوت و کراهت نسبت به ایشان احتراز و اجتناب کنیم.
ابن عربی بعد می افزاید: شخص ثقه ای در مکه به من گفت: من از اعمال شرفا (سادات از نسل حضرت فاطمه) در مکه ناراحت بودم و کراهت داشتم، شبی فاطمه علیهاالسلام دختر رسول اللّه را در خواب دیدم که از من اعراض می کند و روی بر می گرداند؛ من بر وی سلام کردم و از جهت اعراضش جویا شدم، پاسخ داد: تو از شرفا بدگویی می کنی، گفتم: ای بانوی من آیا کارهایشان را درباره مردمان نمی بینی؟ فرمود: آیا ایشان فرزندان من نیستند؟ پس من از کار خود توبه کردم و آن حضرت به من اقبال فرمود و من از خواب بیدار شدم. ابن عربی پس از نقل واقعه مذکور ابیات زیرا را که خود انشاد کرده، ذکر می کند:

فلا تعدل باهل البیت خَلقا
فاهلُ البیتِ هم اهلُ السیادة
فبغضهم من الانسان خُسرٌ
حقیقیّ و حبّهم عبادة8

ترجمه: در سیادت و بزرگی، احدی را با اهل بیت برابر مدان، پس تنها اهل بیت شایسته سیادت و بزرگی هستند، دشمنی با ایشان زیان و خسارت حقیقی و دوستیشان عبادت است. وی در همان جا تصریح می کند که: «تمام همت خود را برای شناخت اهل بیت قرار بده، پس کسی که خیانت کند به اهل بیت، خیانت کرده است به رسول خدا صلی الله علیه و آله.»
گفتنی است که ابن عربی در فتوحات مکیه احادیثی نقل کرده و عباراتی آورده، که دلالت بر حسن عقیدت و محبّت و ارادتش به آن بزرگواران دارد. از جمله نوشته است: «پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: بهشت مشتاق و علاقه مند است به علی و عمار و سلمان و بلال».9 نیز این حدیث را از پیامبر صلی الله علیه و آله نقل کرده که فرمود: فاطمه پاره تن من است، آنچه او را ناراحت کند مرا ناراحت می کند و آنچه او را مسرور کند مرا مسرور کرده است.10 بالاخره تصریح کرده است که: فاطمه علیهاالسلام گرامی ترین مردم نزد پیامبر است.11
ملاحظه شد که او در کتابهایش به ذکر فضایل و مناقب اهل بیت پرداخته و از آن بزرگواران به بزرگی و پاکی نام برده و هرگز با آنان خصومت و دشمنی نورزیده است و حتی دشمنی با آنان را زیان آور و دوستیشان را عبادت دانسته است. منتها او در ظاهر شیعه نبوده است تا فقط به ذکر فضایل آن بزرگواران بپردازد و منحصرا به ایشان اظهار محبت مودّت نماید، لذا از روی تقیه برای دیگران نیز فضایلی قائل شده است.
۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۴ اسفند ۹۲ ، ۱۳:۲۲
فانی